در زمانِ سلطنتِ “امیرشیرعلی خان”، دو دلداده به نامهای “شیرین” و “شیرو” (اصلِ نامش شیرمحمد) در همسایگی هم، در منطقهی “دروازهی لاهوری” کابل میزیستند و سخت عاشقِ هم بودند.
“شیرین” دختر یک سوداگر معروفِ طلا بهنام “کاکه رجب کابلی” بود؛ اما “شیرو” شاگرد یک کارخانهی ” پیزار دوزی ” و از خانوادهی نادار بود.
بر بنیادِ نوشتهی استاد “ظریفِ صدیقی “: (مجلهی فولکلور، شمارهی پنجم، سال ۱۳۵۶، چاپ کابل) شیرو جوان آزاده و عاشقِ “شیرین” پس از سالها تلاش در برابر تفاوت طبقاتی و دردی که از وصلِ “شیرین” دلدادهاش میکشید، سرانجام به وساطت بزرگان و محاسن سفیدان درخواست هفتسالهی ازدواجش از سوی خانوادهی”شیرین” منظور شد و شبِ عروسیاش فرا رسید؛ اما سرنوشت نگذاشت او به وصالِ کامل برسد؛ یعنی همان شب (بهگونهی مرموزی) از سوی چند نفر اوباش، بهبهانهای بیرون کشیده شد و با کارد به شهادت رسید و پیراهن پُر خونش را شبها مادرش نالهکنان بر چشمانش میمالید و میگفت: “وای شیروجان نامُرادم….”
نخستین بار آهنگ تراژیدی آهسته بُرو، پس از مرگِ وی و در سوگ او توسطِ مادرِ ” شیرو “با دف در محفلِ عروسی پسرِ کاکای شیرو خوانده شد و سپس این آهنگ از سوی زنانِ دیگر در محافلِ عروسی خانهگی زمزمه شد:
خواران و برادران مرا یاد کنین (آستابُرو، ماهِ من آستا بُرو)
تابوتِ مرا قدم قدم وردارین (آستا بُرو، شاهِ جوان آستا بُرو)
بر خاکِ سیاه بانین و فریاد کنین” (آستا بُرو، کاکه جوان آستا بُرو)
اما هنرمندانِ خرابات به ویژه استاد نبیگل، استاد رحیم گُل، استاد همآهنگ و دیگر مطربانِ ” گذر خرابات ” به این باور اند که “آهنگِ آهسته بُرو” آهنگساز خاصی ندارد و ساخت این آهنگ محلی است.
راگِ آن “پیلو ” (یک راگِ تراژیک است) و “تال ” آن “مغولی” است. (بخشی از سخنان زندهیاد عزیز غزنوی در گفتوگو با رادیو آزادی)
استاد ” کریم نزیهی جلوه ” از زبان پدرش نقل میکند که این آهنگ در زمان حاکمیت “امیر شیرعلی خان” توسط مردم (بانوان) ساخته شده و از محافل خانهگی نخستین بار به دربار راه یافته و در دورهی زمامداری “امیر حبیبالله” از سوی زندهیاد استاد قاسم (معروف به قاسمجو یا قاسمجی) پدر استاد یعقوبِ قاسمی و پدر بزرگ استاد وحید قاسمی، در مراسم عروسی “سردار نصرالله خان” خوانده شدهاست.
روایت دیگری را آوازخوانان “خرابات” بازگو میکنند که: اولین بار این آهنگ توسط استاد میرزا نظر “در زمانِ امارت”امیر عبدالرحمان خان” نیز در دربار خوانده شدهاست. (گفتوگوی استاد رحیمبخش با مجلهی هنر، شماره چهارم، سال ۱۳۶۵ هجری- خورشیدی)
ثبت این آهنگ نخستین بار هم در هند به صدای استاد قاسم، انجام شدهاست.
ابیات این ترانه بیشتر اندوهبار و حسرتآمیز است که با شنیدن آن، مو بر بدنِ هر صاحب ذوقی سیخ شده و اشک از چشمان آدم سرازیر میشود:
فرزندِ عزیزِ من که داماد شدی (آستا بُرو، ماهِ من آستا بُرو) + صد شُکرِ خدا، جوان شدی، شاد شدی (آستا بُرو، تازهجوان آستا بُرو)
***
گُل گفت که من يوسفِ مصرِ چمنم
آستا بُرو، ماهِ من آستا بُرو
ياقوت گران مایهی پُر زر دهنم
آستا بُرو، ماهِ من آستا بُرو
گفتم: چو تو يوسفی نشانی بنمای
آستا برو، ماهِ من آستا بُرو
گفتا: که بهخون غرق نگر پيرهنم (اشاره به پیراهن خونین “شیرو” در شبِ عروسی )
این آهنگِ قشنگ را پس از استاد قاسم، بیشتر آوازخوانان کشور مانند: استاد نبیگل، استاد رحیم گُل، استاد غلام حسین، استاد سرآهنگ، استاد شیدا، استاد رحیمبخش، استاد مهوش، استاد همآهنگ، بانو هنگامه، زندهیاد احمدظاهر، زندهیاد ساربان، احمدولی، بانو آریانا سعید و دیگران نیز خواندهاند.
دیدگاه خودرا بنویسید