سخنرانی دادخواهانه ای زهرا جویا درپنجاه ویکمین نشست سازمان ملل متحد

نویسنده : زهرا جویا
من از طرف شورای حقوق بشر سازمان ملل در نشست پنجاه‌ویکم این‌ سازمان دعوت شده بودم تا در مورد وضعیت خبرنگاران و کارمندان زن در رسانه‌های افغانستان و وضعیت هزاره‌ها صحبت کنم. پنج دقیقه برای کسانی که در پنل صحبت می‌کردند وقت داده بودند و در این زمان محدود یک گزارش کلی دادم و چند پیشنهاد و درخواست هم از کشورهای عضو سازمان ملل داشتم. وقتی در مورد وضعیت هزاره‌ها صحبت کردم، مستند حرف زدم. گزارش اعضای پارلمان بریتانیا، گزارش ریچارد بنت، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر افغانستان، گزارش دیده‌بان حقوق بشر و گزارش‌های چندین نهاد معتبر بین‌المللی، ریفرینس بود.
در این نشست صحبت‌های خانم محبوبه سراج بسیار خوب بود و طرفدار زیاد داشت. چون او برخلاف ادعای قبلی‌اش که در یک نشست از طالب حمایت کرده بود و سخنانش اعتراض‌های زیادی در پی‌داشت، این‌بار واقعیت تلخی را در مورد زنان افغانستان گفت. و آن این که زنان افغانستان از صحنه حذف شده‌اند.
در موارد دیگری که طالب چقدر ظلم می‌کند، اشاره نکرد ولی حرف‌هایش رساند که اوضاع در افغانستان چقدر وحشتناک است. در سه روز گذشته هر دوی ما به عنوان مهمان سازمان ملل بیشتر اوقات باهم بودیم. او را از نزدیک دیدم و زن بیداری است. خوب می‌داند که چه به چه است و چطوری در میدان سیاست بازی کند. او با همین ترفندها توانسته در افغانستان بماند و حرف به گفتن داشته باشد .
خانم سراج حرفی که ممکن به قول خودش از سر دلسوزی به من زد، جدی ولی هشدار دهنده بود. پس از آن فرصت نشد که می‌پرسیدم چرا چنین حرفی را زد.
در مسیر راه به سوی تالار می‌رفتیم، به من گفت: «یک گپ برایت می‌زنم، به دنیا بگو که زیاد هزاره ، هزاره نکنند. از هزاره اولاد نازدانه نسازند. اولاد نازدانه را دیدی که پدر و مادرش او را ناز میدهد و دیگر خواهر ‌برادرش رفتارش تغییر می‌کنند».
البته نقل قول از نگاه نوشتاری‌ با آنچه که خانم سراج گفت، اندکی متفاوت‌تر است. حرف‌اش تلخ بود و برای یک لحظه فکرم کار نمی‌داد چه بگویم. برایش گفتم قصه‌ هزاره‌ها جدی است و باید این موضوع مطرح شود تا همین چالش یکطرفه شود. حمیرا رضایی جان هم کمی واکنش نشان داد و از تبعیض سیستماتیک علیه این بخش از مردم افغانستان کمی اشاره کرد. پسان‌تر خانم سراج به من گفت امیدوار است از حرف‌اش ناراحت نشده باشم ولی حقیقت این است که هزاره‌ها قرار است در این کشور زندگی کنند و بمانند. ولی نگفت به چه قیمت و هزینه‌ای؟.
حالا هم چند موضوع خیلی جدی است:
۱- نفرت قومی در افغانستان بسیار ریشه عمیق دارد. این نفرت و تبعیض سبب شده است تا همه تباه و دربدر باشیم و هیچ کدام ما آب خوش از گلوی‌ ما پایین نرود.
۲- هزاره‌ها مجبورند برای نجات خود تلاش کنند. مجبورند دنیا را متوجه تبعیض سیستماتیک علیه خود در کشوری بنام افغانستان بسازند.
۳- زد و بندهای قومی، سمتی و سیاسی در حد وحشتناک جریان دارد و نسل جدید افغانستان متاسفانه همچنان درگیر این هیولا هستند.
۴- برخی از خارجی‌ها سوال شان این بود که راه حل افغانستان چیست؟ واقعن وقتی به پیچیدگی اوضاع در این کشور اندکی فکر کنیم، پیدا کردن راه‌حل به همان اندازه دشوار است.
و نکته آخر هم این که لطفا واقعیت‌ها را نادیده نگیریم. از شبکه‌های اجتماعی در راه درست آن استفاده کنیم و هرکس با استفاده از تلفن هوشمندش گزارشگر محله خود باشد. روایت‌های مختلفی در بیرون از افغانستان جریان دارد. یک عده روایت دارند که در افغانستان خیر و خیرتی است و دنیا گل و گلزار؛ اما چیزی که اوضاع را پیچیده کرده گزارش‌ دهی در شبکه‌های اجتماعی است. یک تعداد دارند روی این هم کار می‌کنند که خارجی ‌ها نباید سوشیال میدیایی افغانستان را جدی بگیرند. این بحث‌ها به صورت غیر مستقیم جریان دارد تا به خارجی‌ها فهمانده شود که کاربران شبکه‌های اجتماعی گزارش اشتباه از اوضاع ارایه می‌دهند.
برای یک تعداد حرف من این بود که بسیاری از موارد در شبکه‌های اجتماعی مستند است. ویدیو است و عکس ضمیمه دارد. چطور می‌توانید آن را نادیده بگیرید؟
برگرفته از صفحه علی تقوایی

دیدگاه خودرا بنویسید

ایمیل *
نام *
دیدگاه *
اگر میخواهید عکس تان در کنار نظر تان قرار گیرد لطفا به سایت گراواتار مراجعه کنید

  • 13
  • عقرب
  • 1403
  • 3
  • November
  • 2024
  • 1
  • جُمادى الأولى
  • 1446

عضویت در کانون