از دوران جهاد با شوروی تا ختم جهاد با امریکا، موقف پاکستان در منطقه، رابطه پاکستان با غرب، اقتصاد پاکستان و حیثیت پاکستان در افغانستان تغییر منفی کرده است.
در دوران جهاد علیه شوروی جهان با پاکستان بود و جنگ و ویرانی افغانستان سراسر برای پاکستان آبادی و سود اقتصادی و تسلیحاتی داشت. صداقت پاکستان با کاپیتالزم در جنگ با کمونیزم باعث شد که غرب دیده بر اتمیشدن پاکستان ببندد، ورنه صدام را به اتهام ساختن اتم به دار زدند و بر اقتصاد ایران حال و روز فعلی را آوردهاند.
اما پس از حمله القاعده به آسمانخراشهای تجارتِ کاپیتالیزم جهان، موقف پاکستان نزد غرب زیر سئوال رفت. اما پاکستان برای حفظ موقف خود به امریکا پایگاه نظامی داد تا طالبان را در افغانستان بمباران کند. و القصه که کرزی و غنی به زور غرب آمدند و رهبران فاسد جهادی/قومی صاحب قدرت و ثروت شدند. اما، بر سر برج ارگ بیرق ملی سه رنگ برافراشته شد. کابل ویرانه آباد شد و در جادههای کابل مثل سیل موتر روان شد. صدها کارخانه تولیدی ساخته شدند. تجارت رونق گرفت و رشد اقتصادی آمد. ساز و دهل و اتن آزاد شد. قانوناساسی تصویب شد. اردو و پولیس و استخبارات ملی ساخته شدند. تلویزیونها شد و آزادی بیان آمد. زن علاوه بر تحصیل علم شامل هنر و ادبیات و سیاست نیز شد. و نظام سیاسی مبتنی بر انتخابات و رأی مردم شد. اما ظلم و فساد همه را برباد داد. و وقتی کرزی و غنی به خواست انگلیس و امریکا دیورند را به رسمیت نشناختند، غرب پشت به ارگ و رو به پاکستان کرد. بی هیچ نبود که غنی تا روزهای آخر قدرت از دیورند در خوست و هرات حرف زد. و در نتیجه، با سقوط سفید کابل امارت دوباره مستقر شد و جمهوری بادآورده را باد برد.
اما چرا اینبار پاکستان نمیتواند امارت را به تنهائی به رسمیت بشناسد؟ چون یک طرف به چین و امریکا و روسیه در دو اعلامیه مسکو و قطر قول داد که در افغانستان امارت نمیخواهد. و از طرفی دیگر، اقتصاد ورشکسته پاکستان محتاج قرضه است، اما غرب برای نبودن شفافیت در مصرف اقتصاد پاکستان، اسم پاکستان را در لست خاکستری نظام بانکی کاپیتالیزم جهان قرارداده است.
پس از ۱۱ سپتامبر، در طول بیست سال جنگ غرب در افغانستان و خاورمیانه، حالا روسیه و ایران جایگاه خاص خود را در منطقه دارند. چین کمونیست قرار است تا سه چار سال دیگر به اقتصاد اول جهان تبدیل شود. و غرب کاپیتالیست وارد جنگ سرد با چین کمونیست شده تا جلو رشد اقتصادش را بگیرند. چون یک پیامد تبدیل شدن چین به اقتصاد اول جهان این است که چین میتواند واحد پولی خود را جانشین دالر در تجارت جهان با خود سازد. و اما پاکستان میان دو سنگ آرد است، باید میان چین و غرب یکی را انتخاب کند.
پاکستان موقف دیروزیاش را برای غرب باخته، چون حالا هند در جنگ سرد با چین متحد ستراتیژیک امریکا در جنوبآسیا ست. اقتصاد ضعیف پاکستان به کمک غرب نیاز دارد، اما هند قدرت اقتصادی سوم جهان است. اتحاد دو قدرت اقتصادی غرب و هند میتواند جلو تبدیل شدن چین به اقتصاد اول جهان را بگیرد. و اگر در افغانستان با حکومت ملی صلح دایمی بیاید، هند و غرب دو شریک قوی سرمایهگذاری در افغانستان خواهند شد. و اگر چین برای اشغال منابع اقتصادی افغانستان توجه به منافع غرب نکند، پس خدا نخواسته جنگی در افغانستان در خواهد گرفت که کنترول آتشش به دست پاکستان نخواهد. یعنی روسیه نیز طرفدار حضور غیرمتوازن چین در افغانستان نیست.
پس از ظهور دوبارۀ روسیه در منطقه و سقوط دیکتاتوریهای خاورمیانه، ایران در منطقه لشکر فاطمیون از شیعههای افغانستان و لشکر زینبیون از شیعههای پاکستان دارد. ایران توانست طالبان را در جنگ با امریکا حمایت کند، اما نمیتواند امارت را به رسمیت بشناسد، چون در کابینه امارت ظرفیت جذب فارسیزبانان و شیعهها نیست.
عربستان غول اقتصادی خاورمیانه ظاهراً از پاکستان روگشتانده است. سیاست پشتپرده را خدا داند، اما در روی پرده همین کافی ست که عربستان در مخالفت با امارت و پاکستان تلویزیون «افغانستان انترنشنال» را تمویل میکند.
ترکیه متحد ناتو ست و بلندپروازی های خود را در منطقه دارد. و ترکیه به پاکستان گفت که منافع ترکتباران منطقه در امارت به خطر است.
رویاروئی امارت و تاجیکستان پاکستان را با روسیه مقابل میکند. اما دوستی با روسیه برای پاکستان مهم است که عمرانخان در فردای صحبت تلیفونی با پوتین به جهان گفت که «موضع پاکستان مثل موضع روسیه در قبال طالبان است.»
اما آن چه برای پالیسیسازان پاکستان در جنگ داخلی آیندۀ افغانستان باید سخت مهم باشد این است که خلاف دهۀ نود، امروز یک حرف ساده به دفاع از پاکستان باعث انزجار ملی در افغانستان میشود. یعنی در جنگ داخلی آینده افغانستان ظرفیت قیام ملی علیه پاکستان است.
دیدگاه خودرا بنویسید