نسل جدید (نسل دوم و…) پناهنده هادرغرب وفرهنگ اجدادی شان ! – از نبی قانع زاده

 

سیروتحول جامعه انسانی دربین اقوام وملتها سازنده و بوجود اورنده فرهنگها وتمدنها میگردند.واصطلاح فرهنگ درلاتین به معنای کلتور یعنی مراقبت(جسم وروح) می باشد

فرهنگ در زبان فارسى، به معناى ادب، تربيت علم و دانش، ومجموعه آداب و رسوم آمده است.

بطورمسلم همه یی اقوام وملتها دارای فرهنگ وآداب رسوم خاص خود میباشند که مردم ما نیز از این قاعده استثنی نبوده و باتاریخ کهن وغنی که دارند دارای فرهنگ خاص خوددربین ملتهای دیگر میباشند.

فرهنگ وآداب رسوم شامل زبان ،ادبیات ،هنر،معماری،لباس،اعیاد،چگونگی محافل شادی وغم،چگونگی تشکیل خانواده وغیره میباشند.ملت ما از این نمادها و باین نمادها برخوردها و برداشتهای خاص خودرا دارند. این نمادهای فرهنگی تاثیرپذیری وتاثیرگذاری خودرا درسایرفرهنگها نیز دارند.

اقوام وملتهای رشید دیگردرراستای حفظ اصالتهای فرهنگ گذشته خود که ازارزشهای والای انسانی برخوردار اند تلاش نموده وانها را برای نسل آینده خود معرفی و تقدیم می کنند.

تاریخ گذشته ملت ما دریک حوزه فرهنگی و تمدنی وسیع دارای سابقه درخشان بوده ارایه آنها به نسل جدید که دربیرون از آن حوزه تمدنی (خارج از کشور) خودرامی شناسند ورشد می کنند ضرورت به باز گویی آن بزبان ساده وبه روشهای جدید امروزی دارد.

آشنا نبودن نسل جدید پناهندگان ومهاجرین با فرهنگ آبایی واجدادی شان فاصله یی با نسل اولیه پناهنده ها ایجاد نموده است وباعث اختلافات وسوتفاهم های گوناگون بین فرزندان و والدین میگردد واین فاصله ها هرروز بیشتر می شود.

واکثر والدین وخانواده ها با نگرش ویژه وسنتی نسبت به فرهنگ خودش داشته وبعضی ها هم توانایی تفاهم با همان نگرش سنتی با فرزندان ونسل جدید را ندارند و از چالشهای عمده خانواده های پناهنده ای هموطن وسایرپناهندگان که شبیه به فرهنگ ما دارند به حساب می آیند.

کدام ارگان ونهادی فرهنگی برای نسل جدید پناهنده ومهاجردرخارج از کشور کاری اساسی انجام نداده اند حتی ایده واندیشه آن تا به حال بطور جدی شنیده وطرح نشده است تانسل جدید پناهنده ها بطورنسبی بافرهنگ آبایی واجدادی خودش آشنا گردند واین نا آشنایی ها چالشهای روانی وغیرروانی را ممکن است بوجودبیاورد.

درنظرسنجی های که با نسل جدید پناهنده ها از طرف موسسات مختلف درکشورهای پناهنده پذیر صورت می گیرد سوال های که از جوانان ونو جوانان پناهنده شده واکثراانها از نظرقانونی مدارک کشورمحل اقامت خودرا دریافت کرده اند وآنها شهروند آن کشور محسوب می شوند وقتی که ازآنها پرسیده شده است که:

 آیا شما خودرا متعلق به فرهنگ کشور محل اقامت خود میدانید؟

 ویاخودرا متعلق به کشوروفرهنگ آبایی واجدادی خویش میدانید؟

 کتله وسیع از آنها حداقل خودرا متعلق به فرهنگ کشور محل اقامت خود نمی دانند.

اینها  نه از فرهنگ اجدادی وابایی خود فرار کرده می توانند ونه هم خودرابه فرهنگ جدید راحت احساس می کنند

اما اینکه از فرهنگ آبایی و اجدادی گریزان نیستند وخودرا متعلق به فرهنگ دیگری غیرازآن فرهنگ که درآن رشد کرده اند می دانند به عبارت دیگر خودرا وابسته به فرهنگ آبایی واجدادی خود می دانند پس این نسل یک تعلق خاطر دیگر نیز دارند واین تعلق خاطر به نحوی یک خلا روحی برایشان محسوب می گردد واین خلا بصورت درست وحساب شده بدوراز افراط تفریط باید پرگردد تانسل قوی،مطمئن وبااعتماد به نفس بالا رشد کنند واز تعادل روحی مطلوبی برخوردار باشند.

ضرورت است تا فرهنگیان واندیشمندان جامعه ما دراین راستا راه حل های عملی را برای هزاران جوان و نوجوان (پناهنده ومهاجر) ملت ما بیاندیشند تا نسل پرنشاط وفعال تقدیم جامعه گردد.

گسترش رسانه های گفتاری،نوشتاری ودیداری دربین پناهنده ازاولویتهای این وادی خواهد بود تادرراستای ترویج وتحکیم این امور بپردازند تا نسلهای جدید با توانمندی های اقتصادی وعلمی بالا پل ارتباطی محکم بین دو فرهنگ گردند وپیوند های بین کشور اجدادی شان وکشور های بیرونی را مستحکم سازند.

25,05,2009

1 comment