سومین نشست «ادیسه پارسی» با خوشآمدگویی حاضرین توسط علیرضا قلندری، گردانندۀ برنامه آغاز شد. او با مروری کوتاه بر زندگی و سینمای کیم کی-دوک، ویژگیهای سبک فیلمسازی این کارگردان کرهای را توضیح داد و سپس به معرفی اثر مورد بحث این نشست، فیلم «بهار، تابستان، پاییز، زمستان…و بهار» پرداخت.
در ادامه، فضای جلسه با نقدها و دیدگاههای حاضران گشوده شد. یکی از حاضرین فیلم را اثری تأملبرانگیز دانست که با روایت سیر زندگی استاد و شاگرد، راهی برای تصویرسازی از تعالی و رشد معنوی انسان میگشاید. او همچنین بر استفاده ماهرانه از سکوت و فضای مینیمالیستی فیلم تأکید کرد و آن را یکی از نقاط برجسته این اثر خواند.
حاضر دیگری به «تقلیلیافتگی زبان» در فیلم اشاره کرد و آن را یک شاهکار سینمایی دانست. به باور او، کیم کی-دوک با بهرهگیری از نمادها توانسته است نبود دیالوگهای مفصل را به شکلی هنرمندانه جبران کند و به تماشاگر این حس را منتقل کند که این فیلم نیازی به کلام ندارد.
شرکتکنندهای دیگر فیلم را «یک مدیتیشن تصویری درباره چرخه ابدی هستی» توصیف کرد. او بیان داشت که بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و بهار با آرامش و صبر روایت خود، توانسته مفاهیم فلسفی پیچیدهای همچون گناه، رستگاری، طبیعت انسان و پذیرش خطا را به زبانی ساده و بصری بیان کند. از دید او، این فیلم یادآوری میکند که رنج و خطا بخش جداییناپذیر مسیر زندگیاند و تنها از رهگذر پذیرش و جبران آنها میتوان به آرامش و بلوغ معنوی دست یافت.
در بخش پایانی، جمع بر نقد برخی ضعفهای فیلم متمرکز شد. شماری از شرکتکنندگان به مسئله زنستیزی در روایت اثر پرداختند و حضور زن در فیلم را بسیار محدود و کلیشهای توصیف کردند؛ زنی که بیشتر به عنوان نمادی از وسوسه و عامل تخریب معرفی میشود. علاوه بر این، موضوع حیوانآزاری نیز به بحث گذاشته شد. برخی بیان داشتند که این عنصر، هرچند در خدمت روایت اصلی قرار گرفته است، اما میتواند برای بسیاری از تماشاگران آزاردهنده و بحثبرانگیز باشد.
نشست سوم ادیسه پارسی با همین مباحثات پایان یافت؛ جلسهای که نشان داد فیلم کیم کی-دوک همچنان ظرفیت آن را دارد که هم به عنوان اثری فلسفی ستایش شود و هم از منظر اخلاقی و اجتماعی مورد پرسش و چالش قرار گیرد.
تهیه گزارش و عکس توسط محمد اشرف فایق و علی رضا قلندری
2 دیدگاه